شب شهادت مولا علی(ع) فرا رسید…
نسیمی ملایم از نجف ایران میگذرد…
نوری محزون بر کاشی های فیروزهای می تابد و دل های عاشقان بیقرار تر از همیشه است.
سکوتی معنوی همه جا را فرا گرفته، سکوتی که پر از اندوه است، پر از احترام، پر از دلدادگی.
نگاه ها به گنبد بلند و رفیع دوخته شده است، همان گنبدی که همیشه با پرچم سبزش، نشانهای از امید و آرامش بوده است…
اما امشب، دستان خادمان حرم آرام آرام پرچم سبز را پایین میآورند…
لحظهای که پرچم از اوج گنبد جدا میشود، انگار بغض آسمان هم میشکند…
اشک های زائران در تاریکی شب میدرخشند، و دل ها به یاد پدری میافتند که امشب، جهان از نور وجودش محروم شد.
پرچم سیاه، نشان از داغی است که هر سال در چنین شبی بر قلب های عاشقان اهل بیت تازه میشود.
آرام و با وقار، پرچم سیاه جایگزین پرچم سبز میشود و در باد شبانه میرقصد، گویی خود نیز در سوگ پدر امامت، مولای عدالت، علی مرتضی، نشسته است.
حرم، یکپارچه در هیبتی از ماتم فرو میرود و هر زائری که نگاهش به آن پرچم میافتد، بار دیگر عظمت این غم را در دل احساس میکند.
صدای نوحه از گوشه و کنار حرم به گوش میرسد…
ناله هایی که از دل های سوخته برمیخیزد و در فضای شب طنین انداز میشود…”یا علی”
زمزمه ای که از اعماق جان بر میآید، بغضی که در گلو گیر کرده و دیگر مجال سکوت ندارد…
امشب، امام زاده محمد هلال بن علی(ع)، خود در سوگ پدری نشسته که فرقش را با تیغ ظلم شکافتند و عدالت را با زهر کینه زخم زدند…
این پرچم سیاه، تنها نشانهای از سوگواری نیست، بلکه عهدی است با مولا که راهش را ادامه خواهیم داد، که نامش را زنده نگه خواهیم داشت که یادش را از دلها محو نخواهیم کرد.
یا علی!
امشب نه فقط این حرم که تمام عالم در سوگ توست…